من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی 

عهد نابستن به از آن که ببندی و نپایی 

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم 

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی 


" استاد سخن سعدی " 


امروزه عهد شکستن بخشی از مشتقات زندگی شده.  یا حداقل چیزی ست که به وفور در جامعه شاهد آنیم.  به نوعی فرهنگ جدایی طلبی در خانواده رواج پیدا کرده.  و پیامد این بی وفایی ها ، به چند همسری تبدیل شده تا جایی که برخی به چهلمین هم رضایت نمی دهند و به دنبال چهل و یکمی نان و آب دار می گردند.  هنرپیشه می شوند و نقش بازی میکند.  

موضوع صحبت من. صرفاً مرد ها نیستند بلکه در میان ن هم چند همسری  رواج پیدا کرده 

شاید این لجام گسیختگی حاصل سالارگری قشری بر قشر دیگر جامعه باشد.  چیزی که صرفاً در جامعه انسانی امکان وقوع می یابد و معنا می دهد.  

طبیعت پیوسته در حال تلاش برای رسیدن به تعادل است.  پس می توان گفت طبیعت، به غرایز پایبند است. اما انسان ها چطور؟  


انسان امروزی به دنبال چه می گردد ؟  از تعدد زوج یا زوجه های مختلف چه می خواهد.  ؟ 




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها